loading...
عربی دو چیز مردم را هلاک کرده : ترس فقر، و طلب فخر.
محمدمهدی و محمدحسین صادقی بازدید : 17 پنجشنبه 28 آبان 1394 نظرات (0)

اَلدَّرسُ الثالث

لا فَرْقَ بَيْنَ غَنـىٍّ و فَقيرٍ

سَلَّمَ رَجُلٌ فَقيرٌ عَلَي أحَدِ الصَّحابةِ فـى الطريقِ، فَرَدَّ الصَّحابـىُّ السَّلامَ بِبُرُودَةٍ.

بَعْدَ مُدَّةٍ سَلَّمَ رَجُلٌ غَنـىٌّ عَلي ذلكَ الصَّحابـىِّ فنَهَض الصَّحابـىُّ مِنْ مَكانِه و رَدَّالسَّلامَ عَليْه بحَرارةٍ و صَافَحَهُ باحْتِرام ٍو رَحَّبَ به...

 درس سوم

هيچ فرقي ميان ثروتمند و فقير نيست.

مردي فقير به يكي از صحابه سلام كرد و صحابي سلام او را با سردي جواب داد.

بعد از مدتي مردي دارا به آن صحابي سلام كرد و صحابي از جاي خود برخاست و سلام او را به گرمي جواب داد و با احترام به او دست داد و به او خوش‌‌آمد گفت ...

 

 لَمَّا وَصَلَ الخبرُ إلـي رَسُولِ اللّهِ (ص) تأسَّفَ و قالَ:

"مَن لَقِىَ فَقيراً مُسْلِماً فسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِه علي الأغْنِياءِ لَقِىَ اللّهَ عزَّ وجلَّ يَوْمَ القيامةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضبانُ".

 وقتي خبر به رسول خدا(ص) رسيد افسوس خورد وگفت:

"هركس فقيري مسلمان را، ببيند و بر او سلامي دهد كه غير از سلام وي بر ثروتمندان باشد خداوند عزّوجلّ را روز قيامت ديدار كند درحالي كه او بر وي خشمگين است."

 

الرَّجلُ المُحسِنُ؟!

 أحْدَثَ رَجُلٌ مُحْسِنٌ مَسْجِداً. فَسَألَهُ بُهْلولٌ عن سَبَبِ بِناءِ المَسْجِدِ.

 مرد نيكوكار

مردي نيكوكار مسجدي ساخت، بهلول از او درباره انگيزه ساخت مسجد سؤال كرد.

 

فقالَ الرّجُلُ: أحْدَثْتُه لاكتِسابِ الثوابِ.

قَصَدَ بُهلُولٌ اخْتِبارَ الرَّجُلِ و مِقدارِ إخلاصِه فـى العَمَلِ. فكَتَبَ فـى لَيلةٍ عَلي جِدارِ المَسْجدِ:

"قَدْ أحدَثَ هَذا المَكانَ المُقدَّسَ الرَّجلُ المُحسِنُ بُهلولٌ"   

                    

مرد گفت: آن را براي كسب ثواب ساختم.

بهلول خواست اين مرد و مقدار اخلاص او را در كار امتحان كند. لذا شبي روي ديوار مسجد نوشت:

اين مكان مقدس را مرد نيكوكار بهلول ساخته است.

 

فـى الصَّباحِ لَمّا انتَشَرَ الخَبَرُ ذَهَبَ النّاسُ إلى بُهلولٍ لتَهْنِئَتهِ عَلي عَمَلِه الحَسَنِ.

سَمِعَ الرَّجُلُ المُحسِنُ هَذَا الخَبَرَ فغَضِبَ شَديداً و ذَهَبَ إلى بُهلولٍ و شَتَمَه و قالَ له: أيُّها المَكّارُ لَقَد ضَيَّعتَ أموالـى  و جَعَلتَ نفسَكَ شهيراً بَينَ النّاسِ.

 

صبح وقتي اين خبر انتشار يافت مردم پيش بهلول رفتند تا به وي بخاطر كار خوبش تبريك گويند.

مرد نيكوكار اين خبر را شنيد و بسيار خشمگين شد و پيش بهلول رفت و به او دشنام داد و گفت: اي حيله‌گر تو اموال من را تباه كردي و خودت را ميان مردم معروف گردانيدي.

 

 فذَهَبَ إلى المَسْجدِ بسُرعَةٍ و حَذَفَ اسمَ بُهلولٍ و كَتَبَ اسمَه بَدَلَه و عندئذٍ شَعَرَ بالرّاحةِ!!

و لمّا شاهَدَ بُهلولٌ هذا العَمَلَ ابتَسَمَ و قال:

﴿ إنّما يَتَقبَّلُ اللّهُ مِن المُتَّقينَ﴾

 

سپس به سرعت به سوي مسجد رفت و نام بهلول را حذف كرد واسم خود را بجاي آن نوشت و در اين هنگام احساس راحتي نمود!! وقتي بهلول اين كار را ديد لبخندي زد وگفت:

"خداوند فقط از پرهيزكاران قبول مي‌كند"

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 34
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 37
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 83
  • بازدید کلی : 945
  • کدهای اختصاصی
     ابزار لودینگ وبلاگ
    ابزار وبلاگ




    کد پیغام خوش آمدگویی

  • لیزر

  • ابزار پرش به بالا

    کد صلوات شمار برای وبلاگ